بازاریابی‌پرمحتوا

کتاب «بازاریابی پرمحتوا» یکی از کتاب‌های مشهور در زمینۀ آموزش تولید محتوای تبلیغاتی است که با نوع نگاه خاص و جدیدی این حوزه را بررسی می‌کند. این کتاب که بخش مهمی از موفقیت و شهرتش را مدیون نامِ آشنای نویسنده آن «جو پولیزی» است، برای صاحبان کسب و کار، مدیران مارکتینگ و کارشناسان بازاریابی محتوایی، یک کتاب مهم محسوب می‌شود. دلیل اصلی آن هم چیزی نیست جز اهمیت محتوا برای کسب و کارهای کوچک و بزرگ در دنیای دیجیتال امروز. ایدۀ اصلی نویسنده در این کتاب به شرایط پرهیاهو و رسانه‌های اجتماعی برمی‌گردد که مملو از اطلاعات و اخبار و سرگرمی‌های گوناگون است. در این شرایط راهکاری که به نظر اکثر مدیران می‌رسد، این است که در این بازار از رقبا عقب نمانند و بدون وقفه محتوای تبلیغاتی سرگرم‌کننده تولید کنند. اما این روش دیگر جواب نمی‌دهد و فقط باعث اشباع بیشتر بازار می‌شود؛ چیزی که تقاضا را کم می‌کند و از دایرۀ توجه مخاطبان به حاشیه می‌رود. استراتژی جدیدی که این کتاب برای واکنش به این شرایط نشان می‌دهد با شعار «محتوای کمتر، مشتری بیشتر!» قابل خلاصه شدن است؛ گرچه این ایده در نگاه اوّل متناقض به نظر می‌آید، اما پشت آن کوله‌باری از تجربه و دانش نویسنده قرار گرفته است. استراتژی بازاریابی پرمحتوا از پنج بخش اصلی تشکیل شده که هرکدام نقش مهمی را در شناخت بازار کار، اهداف بلندمدت حوزۀ محتوا و آیندۀ نزدیک شرکت‌های بزرگ ایفا می‌کنند؛ از تعاریف ابتدایی حوزه بازاریابی محتوا، تا روش‌های خلق شیوۀ منحصربه‌فرد یک برند برای جذب مخاطب مخصوص خود و تدوین یک فرآیند پویا که افراد حاضر در سازمان را هم درگیر خلق یک داستان می‌کند؛ داستانی که در نهایت موتور محرک اصلی برای به‌راه انداختن و تحلیل محتوای تبلیغاتی به حساب می‌آید.

در ادامه برشی از این کتاب را می‌خوانیم:

«تقریباً در تمام ارائه‌های کلیدی‌ام درباره بیانیۀ مأموریت بازاریابی صحبت می‌کنم. ایجاد لحن و فضای خاص برای ایدۀ بازاریابی محتوایی… یا هر نوع بازاریابی دیگر، مهم است. حرفه‌ای‌های بازاریابی در سازمان‌های کوچک و بزرگ آن‌چنان توجهشان را معطوف به استفاده از کانال‌هایی مانند وبلاگ‌ها، فیسبوک یا پینترست می‌کنند که در واقع هیچ سررشته‌ای از اینکه اصلا چرا باید در وهلۀ اول از این کانال‌ها استفاده کنند ندارند. بنابراین چراییِ کار باید قبل از چیستیِ آن مشخص شود. این بدیهی به نظر می‌رسد ولی بیشتر بازاریابان هیچ بیانیۀ ماموریت یا استراتژی اصلی در پشت محتوای تولیدی ندارند. بازاریابی محتوایی تحسین‌برانگیز بدون چرایی شفاف و بزرگ غیرممکن است. این مسئله را این طور در نظر بگیرید: چه می‌شد اگر مجلۀ تجاری پیشتاز در حوزۀ تخصصی‌تان بودید؟ چه می‌شد اگر هدف اولیه‌تان به‌جای فروش محصولات و خدمات تأثیرگذاری در خوانندگان از طریق ارائه محتوای جالبی بود که زندگی و شغلشان را متحول می‌کند؟»